گمشته...

ساخت وبلاگ
......

........

کو دلم کو دلی که برد ونداد

غارتم کرده داد میخواهم

دل خونین مرا چه کار اید

دلی ازاد وشاد میخواهم

دگرم ارزوی عشقی نیست

بیدلان راچه آرزو باشد

دل اگر بود باز می نالید

که هنوزم نظر با او باشد

او که از من برید وترکم کرد

پس چرا پس نداد ان دل را

وای بر من که مفت بخشیدم

دل آشفته حال غافل را...

چند بیت اول شعرو خودم حذف کردم چون یکم زشت بود به نظرم نه اینکه شعر زشت باشه ها یکم مفهومش خوب نبود.

از بیت آخرش خیلی خوشم اومد...

وای بر من که مفت بخشیدم

دل اشفته حال غافل را....

درسته خودم توی دردم ولی اشکالی نداره خدارو دارم دیشب تو خوابم میدیدم شبه

از پنجره بیرونو نگاه میکردم دیدم از وسط آسمون یه پارچه ی بلند رنگارنگ افتاد جلوم که برم بالا

ولی من همون جا پارچه رو گرفته بودمو از خود خدا میخواستم بکشتم بالا

خودم انگار احساس ضعف میکردم .

خواب زیبایی بود خیلی بهم انرژی مثبت داد برای همه تون بهترینا رو آرزو میکنم ان شاء الله روز به روز اتفاقای شیرین و پر از امیدواری تو زندگیتون بیفته مخصوصا یکی از مهمونای جدید وبلاگم که وبش خیلی ناراحتم کرد واقعا چیزی نتونستم برای دلداریشون بگم. خدا خودش به واسطه امام حسین علیه السلام به داد هممون برسه.

اللهم عجل لولیک الفرج...

دل بی گناه...
ما را در سایت دل بی گناه دنبال می کنید

برچسب : یوسف گمشته, نویسنده : onlymygod70o بازدید : 91 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 13:34