دل بی گناه

متن مرتبط با «دل بیچاره ی من» در سایت دل بی گناه نوشته شده است

آه دلم...

  • دیروز رفته بودم دانشگاه توی دانشگاه به یاد بابام گریم گرفت ، اشکامو پاک کردم و دویدم سمت خروجی تا برم خونهحتی یه تاکسی هم نبود از پشت سر آقای ج رو دیدم یه کلاه و کاپشن سیاه پوشیده بود دست و پامو گم کردم  از یه طرف دلم خواست باهام حرف بزنه از طرفی هم نمی خواستم ببینتم. همون لحظه یه ماشین اومد. دربست گرفتم و رفتم نفهمیدم منو دید یا نه  ولی کلا دست و پامو گم کرده بودم یه لحظه به خودم اومدم دیدم تو خارج از شهرم، خیلی ترسیدم به راننده گفتم :این مسیر به کجا میره؟ راننده هم گفت: این مسیر  داخل شهر می ره ، اون ور ترافیک بود ازین مسیر اومدم، خیلی ترسیده بودم شالمو کشیدم جلو دهنم و بدون اینکه راننده بفهمه فقط صلوات می فرستادم و پدرمو صدا می زدم نمی دونم چراولی از وقتی که پدرمو از دست دادم بیشتر از پیش فکر آقای ج ذهنمو درگیر کرده.البته مطمئنا اون یکی رو داره که دوسش داره و بخاطرش صب تا شب آن میشه برا همین منم براش آرزوی خوشبختی می کنم و هر وقت آن نمیشه دلم برا اون دختری که نمی دونم واقعا هست یا نه خیلی می سوزه. یه روزی همه چی تموم میشه  دلم برا پدرم تنگ شده  , ...ادامه مطلب

  • قلبی برای سوم دی ماه

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب

  • یاد اوزگور...

  • گاهی با تمام وجود کودک می شویمچشمانمان برق می زنداما دنیای کثیفی داریم دنیای نا عادلانه ای داریمدیری نمی شود که خیلی زود از کودک بودنمان رنج می بریمروزی من هم بی اعتنا به به همه ی دنیا کودک بودم... کاش همان کودک دلشکیته می ماندم... , ...ادامه مطلب

  • بیچاره دلم...

  • گریه زیباترین نعمت خداست حتی زیباتر از عشق اینو وقتی می فهمی که با تمام دلت به خاطر بی گناهیه دلت گریه کنینمی دونم... قسمت منم این بود از زندگی  که تو 23 سالگیم زندگیم متوقف بشه الان25 سالمه  و موندم تو 27 دی ماه 94  و هر کاری می کنم نمی تونم حرفاتو باور کنم ولی چیزی که مسلمه و مطمئنم اینه که تو با همه ی دنیا خوشی و  ذره ای هم تو فکرت نیستم.مطمئنم که حداقل دل به دل تو راهی نداره  آره وقتی حس می کنی که دنیات به آخرش رسیده و مابقی  فعالیتهای تشریفاتی زنده بودنن تا اینکه یه روزی نفست بند بیاد و توی قبرت آروم بگیری گریه قشنگترین نعمت خداست. و این نعمت جدانشدنی ترین بخش زندگی منه... چطوری فراموش کن,بیچاره,دلم ...ادامه مطلب

  • فال زندگی...

  • یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام آرام وسرد گفت:که در طالع شما...قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد! گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه هاآخر شروع کرد به تفسیر فال من... با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیااینجا فقط دو خط موازی نشسته است یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جداانگار بی امان به سرم ضربه میزدند یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟گفتم درست نیست، از اول نگاه کن  فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را.... ,فال,زندگی ...ادامه مطلب

  • به خیالم برگرد...

  •  به چمنزار خیالم برگردو به مهتاب بگو حال این برکه ی کوچک خوش نیستو دل ماهی هاغرق ناومیدی ست به خیالم برگردو مرا از پس این قصه ی تلخبرهاندور کنآرام بساز... برگرفته از وبلاگ آقای نویسنده. آدرس وبلاگ در پیوندهای وب ,خیالم,برگرد ...ادامه مطلب

  • رویای دست نیافتنی من...

  • کاش می تونستم تمام اون حرفایی که تو دلم به خودم میگم رو اینجا بنویسم... اینقدر دلم می خواد چشمامو ببندم و گریه کنم و باهات حرف بزنم که باورت نمیشهمن چقدر احمق بودم تازه می فهمم تو چقدر دست نیافتنی هستی  چقدر من احمقم چقدر بیشعورم ای خدا از خودم متنفرم کاش تموم شه زندگیم. از همه چی بدم میاد هیچ چیزی شادم نمی کنه فقط یه چیز می تونه حالمو عوض کنه  اینکه ازینجا برم ازین شهر ازین زندگی ازین دنیا باورم نمیشه تونستی اینقدر منو از اعتقادتم ازینکه نباید در هیچ شرایطی ناامید شد، دور کنی...  من باید ازت متنفر باشم ازت بدم بیاد کاری که تو با من کردی ظلم بود من گناهی نداشتم گرفتارم کردی ولی از یه احمق چه ا,رویای,دست,نیافتنی ...ادامه مطلب

  • خدایا فقط خودت...

  • بعضی آدما هزار تا رو دارن و بدتر گمان می کنن که ما احمقیماره احمقیم که روزی باورتون کردیم احمقیم که فکر کردیم حرفاتون از روی صداقته ولی خداروشکر گول حرفاتونو نخوردیم. راستی یه مطلب علمی برا وبلاگ نویس ها کسی که نخواد کامنتش تایید نشه و در ملاء عام قرار نگیره کامنتشو به صورت خصوصی می فرسته اینو همه م, ...ادامه مطلب

  • لطفاً ازدواج نکنید...

  • هر دختر و پسری لازم است قبل از ازدواج و مهم‌تر از آن قبل از انتخاب همسر نکاتی را در نظر بگیرد تا خدای ناکرده بعدها دچار مشکل نشده و از انتخاب خود پشیمان شوند.اگر شما دختر خانم و یا آقا پسر در آستانه انتخاب همسر هستید حتماً توجه داشته باشید ... - به قصد اصلاح، درمان و یا هدایت با کسی ازدواج نکنید! و , ...ادامه مطلب

  • یک راز..

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب

  • دل...

  • دل شما کاروانسرا نیستنگذارید دیگران وسط دل شماخستگی رابطه های قبلیشان را در کنند . . .هرگز هرگز هرگز کسی را باور نکنید این بخش از تاریخ که ما در آن به دام افتادیم آدم صادق و درست به ندرت پیدا می شود. , ...ادامه مطلب

  • نقاشی...

  • » نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. , ...ادامه مطلب

  • کسی میان شما عشق را نمی فهمد...

  • برای شادی روحم کمی غزل لطفا دلم پر از غم و درد است، راه حل لطفا همیشه کام مرا تلخ می کند دنیا به قدر تلخی دنیای تان، عسل لطفا ! مرا به حال خودم ول کنید آدم ها فقط برای کمی گریه لا اقل، لطفا کسی میان شما عشق را نمی فهمد ادا،دروغ بس است این همه دغل، لطفا کجاست کوهکنی تا نشان دهد اصلا به حرف نیست ک, ...ادامه مطلب

  • و اما قضاوت عجولانه ممنوع..

  • البته لازم هست بگم که مطالبی که در مورد آقای رنج و آقا مهران گفتم فقط یه فرضیه است آدم نمی تونه صد در صدی در مورد چیزی حرفی بزنه و قضاوت کنه ولی خب خیلی جالبه که فردای همون روزی که آقا مهران خواستگار مجازی بنده فهمیدن من شبا مسواک نمیزنم آقای رنج تو وبشون نوشتن که آدم باید به عقاید همه احترام بزاره مثلا به اینکه تو مسواک نمیزنی و...   الان گمان نکنید من و آقا مهران چند ساله باهم حرف میزنیم و... ها  نخیرم فک کنم فقط دو روز حرف زدیم و به نتیجه + نرسیدیم متاسفانه یا خوشبختانشو هم من نمیدونم الله اعلم... فوق العاده میشه اگه آقای گناهکار هم که از خواننده های جدید, ...ادامه مطلب

  • پایان نامه...

  • سلام.امروز برا کارای پایان نامه رفته بودم دانشگاه حال و هوای دانشگاه و مسیر دانشگاه تا خونه منو کلا بیشتر درگیر فکر اون میکنه خط همراه اولم سوخته فک کنم ، موقع برگشت رفتم پست بانک که کارت ملی لازم بود برا همین برگشتم داشتم از خیابون رد میشدم به خدا طوری همه ی فکرم پیشش بود که اصلا نفهمیدم چطور  شد یه دفعه یه پیکان جلوم ترمز کشید و خورد بهم، اگه ترمز نمی کرد ...هه... خب راحت میشدم ....ولی.... پدر و مادرم گناه دارن خداروشکر که اتفاقی نیفتاد.. نمیدونم خودمو چطوری رسوندم تا تاکسی،سوار شدم و اومدم خونه   دو تا خوهرم و داداشم خونه بودن مامانمم با زن همسایه تو حیاط,پایان نامه,پایان نامه های دانشگاه تهران,پایان نامه مدیریت,پایان نامه ارشد,پایان نامه روانشناسی,پایان نامه معماری,پایان نامه حسابداری,پايان نامه,پایان نامه های کارشناسی ارشد,پایان نامه ها ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها